پس از خروج امریکا از برجام، رهبر معظم انقلاب به سازمان انرژی اتمی دستور دادند تا سریعاً مقدمات رسیدن به ۱۹۰ هزار سو غنیسازی را در چارچوب برجام فراهم کند. در واکنش به این دستور مقام معظم رهبری، رئیس سازمان انرژی اتمی نیز ضمن اعلام آمادگی سایت نطنز برای غنیسازی در سطح چند صد هزار سو، گفت: همزمانی تحریم و اجرای برجام غیرممکن است و این برای ما یک اصل است. پیش از مذاکراتی که دولت یازدهم برای رسیدن به برجام انجام داد، قرار بود هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم؛ اکنون شرایط به گونهای است که تقریباً هیچکدام به خوبی نمیچرخند. در این گزارش با استناد به آمارها به این پرسش پاسخ میدهیم که «آیا انرژی هستهای برای ایران تنها نقش ابزاری در مذاکرات را ایفا میکند، یا این صنعت ضرورتی برای اقتصاد ایران است»!؟
در شرایط بحرانی
این یک اصل اقتصادی است که وقتی شریط بحرانی است، ارزانترین چیزها ممکن است تبدیل به گرانترین چیزها شوند. قطعی برق در روزهای اخیر، مصداق همین شرایط بحرانی بودند. مانند آب که در شهر شاید قیمت زیادی نداشته باشد، ولی در بیابان و در وقت حاجت انسان حاضر است طلا بدهد و مقداری آب بگیرد. انرژی هستهای در شرایط بحرانی، حکم آن آب را دارد. حتی اگر در شرایط عادی تولید 1000 مگاوات برق هستهای نیروگاه بوشهر به صرفه نباشد، در شرایط اوج مصرف برق -آن هم در روزهایی که نیروگاههای برقابی به علت کمبود بارش و کمآبی بسیار کمتر از ظرفیت اسمی خود عمل میکنند- همین مقدار هم بسیار کلیدی است و تزریق آن به شبکهی برق کشور میتواند جلوی خاموشیها را تا حد بالایی بگیرد و از آسیبهای اقتصادی ناشی از قطعی برق جلوگیری کند.
در بلندمدت
بر اساس آمار اطلاعاتنامه جهان که در ژانویه ۲۰۱۳ منتشر شد، ایران با 157.6 میلیارد بشکه تقریباً 11درصد ذخایر نفتی اثباتشدهی جهان را در اختیار دارد. بانک جهانی در جدیدترین گزارش خود موسوم به «ثروت درحال تغییر ملت ها» پیشبینی کرده است که ذخایر نفتی ایران 155 سال دیگر دوام بیاورد. با این حساب، اگر به توسعهی پایدار برای نسلهای بعد میاندیشیم، چارهای نداریم جز اینکه روی انرژیهای نو و تجدیدپذیر کار کنیم. مطالعات جدی، ایجاد زیرساختها و انباشت تجربه در زمینهی انرژی هستهای حتی اگر امروز هم به لحاظ اقتصادی صرفه نداشته باشد – که دارد-، یک سرمایهگذاری جدی و ضروری برای اقتصاد ایران در آینده است. باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده پس از تاکید بر توسعهی صنعت هستهای در امریکا، میگوید: این آیندهای نیست که من بپذیرم! این بدان معناست که ایالات متحده و کشورهای توسعهیافته، با درک اهمیت انرژی هستهای برای نسلهای آینده، سرمایهگذاری جدی در این حوزه دارند.
براي شرايط فعلي
حتی اگر واقعیتهایی مانند اتمام نفت در آیندهی نزدیک یا بروز بحرانهای طبیعی را نادیده بگیریم، تحقیقات نشان دادهاند تولید برق هستهای در بسیاری از کشورها به لحاظ اقتصادی به صرفهتر از تولید برق از طریق نیروگاههای فسیلی است. در اواسط سال 2001، گزارشی از مطالعهای جامع از هزینههای خارجی در چرخههای مختلف سوخت با تمرکز بر نیروگاههای فسیلی و هستهای منتشر شد. این گزارش نشان میداد که تولید برق هستهای در حدود یک دهم نیروگاههای ذغالسنگ سوز، هزینهی خارجی دارد. هزینههای خارجی در حقیقت هزینههای قابل اندازهگیری مرتبط با سلامتی و محیطزیست هستند که به اقتصاد ملی تحمیل میشوند، اما در هزینهی تولید برق محاسبه نمیشوند. با توجه به مشکلات زیستمحیطی موجود در کشور ما این تفاوت هزینه، بسیار با اهمیت است. پس از احتساب هزینهی خارجی، برق هستهای اکنون نیز بسیار به صرفه خواهد بود.
انرژی هستهای؛ راهبردی و اقتصادی
آمارها و پژوهشها همانطور که ذکر شد، صرفهی اقتصادی انرژی هستهای را در شرایط متفاوت تایید میکنند. این در حالی است که موارد فوقالذکر، تنها گوشهای از صرفههای اقتصادی انرژی هستهای است. علاوه بر اثرات مثبت انرژی هستهای بر اقتصاد از طریق صرفهجویی در مصرف انرژی، این صنعت به طور غیرمستقیم و از طریق کاربردهایی که در پزشکی، کشاورزی و صنعت دارد نیز برای اقتصاد صرفه داشته و ضروری است. لذا علیرغم اینکه برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی، انرژی هستهای را «غیر اقتصادی» خوانده و ادعا میکنند منافع ملی اقتضا میکنند که این انرژی را نداشته باشیم، فناوری هستهای برای اقتصاد ایران چه در مواقع بحرانی، چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت صرفهی اقتصادی داشته و از صنعت نفت راهبردیتر است.
ارسال نظرات